مصاحبه اختصاصی Guitar4all با ليلی افشار
مصاحبه اختصاصی Guitar4all با نوازنده برجسته ايرانی - ليلی افشار :توصيف شده توسط واشنگتن پست به عنوان ؛عالي-بي عيب و نقص .از سالهای کودکی شروع به فراگيری گيتار نمود و پس از پايان هنرستان موسيقی در سال 1356 به آمريکا عزيمت نمود او ليسانس خود را در رشته موسيقي از كنسرواتوار موسيقي بوستون و فوق ليسانس را در نوازندگي گيتار لز كنسرواتوار موسيقي نيوانگلند اخذ نموده است. ايشان اولين خانم نوازنده گيتار ميباشند كه موفق به دريافت دكترا در رشته موسيقي و گيتار شدهاند.
لی لی افشار جوايز بين المللی بسياری را در طول زندگی هنری خود کسب کرده است كه مي توان به جايزه عالي مسابقات بنياد گيتار كلاسيك آمريكا، جايزه ممتاز جشنواره مسابقات گيتار موسيقي اسپن، جوايز اول مسابقات گيتار انجمن ملي استادان موسيقي و انجمن استادان سازهاي زهي آمريكا جايزه كميته انجمن هنرمندان تكنواز موسيقي و جايزه كميته انجمن هنرمندان تكنواز موسيقي و برنده جايزه بهترين گيتاريست کلاسيک زن در سال 2000 توسطOrville h. Gibson اشاره كرد .
او بعنوان نوازنده مستر كلاسهاي آندرس سگوويا (بنيانگذار گيتار کلاسيک نوين) که دردانشگاه کاليفرنيای جنوبی برگزيده شد و در همان زمان بود که سگوويا در يک مصاحبه تلويزيونی در NBC در مورد او گفت :
او بی شک يکی از مشاهير گيتار کلاسيک در جهان خواهد شد
دکتر ليلی افشار کرسی پرفسوری خود را در دانشگاه ممفيس در سال ۲۰۰۰ بدست آورد و بيش از ۱۴ كه سال است برنامه ليسانس و فوق ليسانس نوازندگي گيتار را در دانشگاه ممفيس اداره مي كند
وي اجراهاي متعددي در سالنهاي مشهور اروپا، آسيا، شمال و جنوب آمريكا، آفريقا و استراليا داشته است كه چندی پيش شاهد (۱۳ - ۱۴ مرداد ) اجرای اين نوازنده برجسته در فرهنگسرای نياوران بوديم
و چند سالی هست كه وي علاوه بر اجرای كنسرت -مستر كلاسهايی را برای علاقمندان به گيتار كلاسيك در ايران برگذار مينمايند كه بايد بجرات گفت پيشرفت و ارتقای گيتار كلاسيك در كشورمان در اين چند سال اخير مرهون زحمات و فعاليتهای آموزشی ايشان بوده است
گفتگويی با اين نوازنده برجسته بين المللي انجام داده تا بيشتر با فعاليتها و نظرات ايشان در زمينه موسيقی و وضعيت نوازندگی گيتار كلاسيك در ايران آشنا شويم.
قابل ذکر است چکيده اين مصاحبه در ماهنامه هنر موسيقی بهمن ماه بچاپ رسيد
حامد فتحی
از چه سني گيتار را شروع كرديد و چه چيزی باعث شد كه اين ساز را براي نوازندگي انتخاب كنيد؟
من از سن ۱۰ سالگی شروع به نواختن گيتار و يادگيری آن پرداختم . از خانواده ای علاقمند به هنر موسيقی ودر خانه ای که هميشه آوای ساز و موسيقی در آن طنين انداز بود وبالاخص موسيقی کلاسيک و اينکه چگونه علاقمند به اين ساز شدم اين بود که يک روز من صدای گيتار کلاسيک را شنيدم و فوری به اين ساز دل باختم و به پدرم گفتم و ايشون فرداش برای من گيتار کلاسيک خريد و معلم گرفت وتا امروز مشغول نواختنم و در اين بين پدرم خیلی تشويقم کردند خودشون هم ويلن و پيانو را بسيار عالی مينواختند و خيلی تشويقهای و راهنمايی های ايشان برای من مهم و ارزشمند بود و بسيار بر من تاثیر داشت و تشويقشونم اين بود که پشتکار داشته باش تا به سطح جهانی برسی
آيا آموخته های شما در داخل کشور کافی بود ؟
وقتی که رسيدم به امريکا سطحم بد نبود ولی بايد خيلی کار ميکردم يعنی معلم گفتش که بايد خيلی کار کنی و ساعتهای بسياری که شايد به بيش از ۱۰ ساعت ميرسيد تمرين ميکردم تا به سطح بالايی از نوازندگی برسم
برترين گيتاريست زن جهان در سال ۲۰۰۰ اولین دارنده مدرک دكتراي نوازندگي گيتار كلاسيك در جهان چه احساسی دارید؟
احساس ميکردم که حقم بود برای اينکه خیلی کار کردم تا به اينجا برسم و ميدونيد خيلی به اين فکر نکردم که آيا ميبرم يا نميبرم دکترا را با همين ايده کار کردم دليلشم اينه که دنیای هنر و موسيقی از اون چيزهاست که آدم وقتی روش کار مينه لذت ميبره-از انجام کار و پشتکارش و توجهی به بردن يا نبردن ندارد
تز دکترای شما در چه زمينه ای بود؟
روی نقاشی های گويا و قطعات گيتار تدسکو که روی نقاشی های گويا نوشته شده
اند به نام Caprichos de Goya و اينها تا حالا ضبط نشده بودند و هيچ کسي روش تحقيق نکرده بود تدسکو اومد اين نقاشی ها رو ديد و رو برای هرکدوم يه قطعه گيتار نوشت که ۲۴ قطعه ميشود بنابراين اين نقاشی ها برای تدسکو نقش مهمی رو ايفا ميکردند و من اومدم تحقيق کردم که برای اين نقاشی چرا يک گاووتgavotte نوشته يا برای ديگری بورهBourree بخاطر همين بايد با کار گويا بيشتر آشنا ميشدم پس تاريخ دوران گويا و سبک اون دوران را مطالعه کردم و از طرفی بايد تحقيق ميکردم تدسکو در چه مرحله ای بوده وقتی قطعات رو مينوشته و اون وقت نوبت تجزيه و تحليل قطعات ميرسيد در کل هم نقاشی بود و هم موسيقی و گيتار
داشتن تحصيلات اكادميك برای يك نوازنده تا چه حدی حايز اهميت است و چه نقشی ميتواند در فعاليتهای او ايفا نمايد ؟
بنظر من حسن خوب دانشگاه رفتن اينه که در همونجا ميتونيد هارمونی - سلفژ- کنتر پوان و ... ياد بگيريد و همراه با گيتاريستهای ديگه (گروه نوازی) بزنيد و كار گروهی را تجريه كنيد - با سازهای ديگر آشنا بشويد با نوازندگان ساير سازها آشنا بشويد و با آنها بزنيد کلاسهای آنها را برويد کسی که اين کار را نکنه تنهاست و بايدبصورت پراکنده ياد بگيره واز طرفی استانداردی بالايی هست آدم بايد بهش برسه و بايد نمره خوبی هم بگيريد بنابراین هر کلاسی را بایدبا موفقيت بگذراند و کلاسها ی مختلفی هم باید بره و با موريسين های مختلف آشنا بشه و در اين دوره وزمونه اگه كسی تک و تنهايی بخواهد گيتاريست بزرگی بشود کار بسيار سختی هست وتنهايی نميشود
باید اصل و نسبی داشته باشه اينکه با چه کسی درس خوانده در سيستم آموزشی آنجا اينکه استاد شما چه کسی بوده وكجا درس خوانده ايد اهميت دارد و داشتن مدرک دانشگاهی معتبر بسيار ارزشمند است و از طرفی گرفتن مدرك تحصيلی بسيار سخته براحتی نميشه مدرک گرفت و در امريکا زندگی از طريق تدريس در مياد تا اجرای کنسرت...کنسرت گاهی پیش میاد گاهی نمیاد اما تدريس در دانشگاه هميشه هست و برای زندگی هم راحت تر است و ميتوان با آسودگی خاطر به ساير فعاليتها از قبيل كنسرت پرداخت.
در چند سالگی دکترا گرفتيد ؟
در ۲۹ سالگی و در همان سالها بود که کار در دانشگاه ممفیس رو گرفتم
آيا کار با ارکستر را هم داشته ايد يا فقط تکنوازی؟
بله اجراهای بسياری داشتم مثلا اجرای کنسرتو آرانخوئز که حدود ۱۱ بار اجرا کردم
از چه سالی شروع به فعاليت در ايران نموديد؟
۶ سال پيش به دعوت وزارت ارشاد اومدم و یادمه آقای آيوازيان خیلی کمک کردند که اولین کنسرتم را اجرا کنم و مستر کلاس هم دادم و از اون ببعد هم که با استقبال بسياری روبرو شد و تا امروز ادامه دارد اما بصورت مستقل که شامل اجرای کنسرت و همچنين برگذاری مستر کلاس ميباشد
وضعيت نوازندگی گيتار کلاسيک در ياران را چگونه ارزينبی می نماييد؟:
وضعيت گيتار در اينجا متغير است يکنواخت نيست بعضی ها خيلی ضعيفند بعضی ها کمی قويترند چيزی که خيلی کمه فهم موسيقيه و گاها چيزهايی ميشنيدم که شاخ در می آوردم!! چون تو اين ۲۰ سال اين حرفها رو نشنيده بودم که همچين طرز تفکری وجود دارد که بايد برفرض باخ اينجوری زده شود ! و همشم غلط واشتباه بود! واون موقع خيلی شوکه ميشدم و حتی گاهی اوقات نتی كه مياوردند نقص های بسياری داشت و اكثرا بايد انگشت گذاری ها رو عوض ميكردم و در حال حاضر سعی ميكنم قطعاتی جالب با تنظيمات خوب بيارم ولی در مجموع نسبت به ۶ سال پيش وضعيت نوازندگی گيتار کلاسيک بسيار بهتر شده است
مهمترين مشكل و ضعف که در مستر کلاسها و در بين نوازندگان وجود داشت چه بود ؟
مهمترين مشكل عدم فهم و درك كافی از موسيقی هست: فهم موسيقی که شناخت صحيح ريتم هست هارمونی و سلفژ بايد بدونيد و غيره
يک نوازنده بايد بدونه که با يک ملودی چيکار بايدکرد؟ و لی متاسفانه ميبينم که گاهی اوقات حتی يک کادانس معمولی هم نميدانند . چون همش تقليد از نوازنده های ديگر کردند اين تقلید اصلا خوب نيست اما درک ميکنم چرا اينکار رو ميکنند چون خودمم اينجا بزرگ شدم و ميدونم چه محدوديت هايی وجود داره الانم که بر ميگردم خيلی از اون محدوديت ها هست و تنها چيزی که دارند همون سی دی هاست و ميرند گوش ميدن و همونو تقليد ميکنند مثلا ميگن جوليان بريم اينطوری زده يا جان ويليامز اونطوری زده خلاصه کسی نيست که بهشون فهم موسيقی بده مثلا بگه بيا اين قطعه رو بيا تجزيه تحليل کنيم
اينجا جملش اينجوری ميشه اون يكی جمله اونجوری ميشه اينجا ميرسه به كادانس و .... ميدونی ... و کسی اين کار رو نميکنه و همه بدون فکر ميزنند و بنابراين ميرند سی دی گوش ميدند چون نميدونند با يك قطعه چی كار كنند انگشت گذاريهاشو یاد ميگيرند ريتمش تا اونجا که ميتونند و ياد ميگيرند ولی کسی نيست اين بنا و پايه رو بگه اونه که مشکله و برای هر موزيسينی يكی از اركان هست که بتونه يک قطعه رو تعبير بکنه اينه که من سعی دارم اين فهم موسيقی رو بهشون آموزش بدم و بهشون ياد ميدم که بجای تقليد و اين قبيل کارها برين اصل و مفهوم قطعه رو پيدا بکنيد وسپس تجزيه تحليل کنند تا بتونند يک قطعه رو تعبير کنند
ادامه دارد...